پول ندارم
نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند، نه هرکه آینه سازد سکندری داند
هستم همین زیر میرا. به جای نگاه کردن به چشم هایت شنا در رگ هایت را دوست دارم
این بازی دو طرف دارد. من، تو. هیچ نتیجه ای تا بازی تمام نشده قطعی نیست
صبح که از خواب بیدار می شوم به تا خرخره خورده ای می مانم. قرمزی چشمانم را می گویم و منگی گوش هایم را. مطمئنا چیزی خورده ام که باید به دنبال پریدن اش و پراندن اش باشم. حالا تو
We’ve updated our privacy policy so that we are compliant with changing global privacy regulations and to provide you with insight into the limited ways in which we use your data.
You can read the details below. By accepting, you agree to the updated privacy policy.