1. قصه دل
خونم به دل است زین پلیدان هماره بد رفتار
زشت پندارانی جملگی نادان همیشه بد کردار
همچو کفتار مردم آزارانی چیره دست و فربه در گفتار
کرکسانی نا جوانمردند همگیشان در پی مردار
رخت بربسته زیشان زین ملک نیک چون رفتار
گشته رایج در این سرزمین نکبت و بل بسیار
گرگکانی پلید و کلک بازند جملگیشان در هنجار
دشمن آزادی و آزادیخواهان همگی در قرار و مدار
جملگی تلششان برده داری صرفست چه با اصرار
رای مردم را ریاکارانه بل نه رندانه می کنند انکار
2. شادی و شادکامی مردم را هیچگاه نمی کنند اقرار
دوست می دارند مویه و زاری همچو پوششی برای فرار
شاد زی و پر توان ایران اندر این جهان بس نا هموار
زود بادا تا که بربندند رخت زین وطن این ددان بدکردار
فروردین ٣٨٣١