ݺߣ

ݺߣShare a Scribd company logo
قدرت و سیاست
‫فصل 41:‬
‫قدرت و سیاست‬
‫استاد:جناب آقای دکتر کریم حمدی‬
‫ارائه : ابوالفضل حاجی امینی ؛ حامد جباریان‬
‫:تعريف قدرت‬
‫الف_ظرفيت تحقق )اثرگذاري( بر هدفهاي سازمان‬
‫ب-توانايي تاثير گذاردن بر جريان امكانات و منابع به سمت يك سلسله اهراف‬
‫مورد نظر بر خلف اهداف ديگر مي باشد.‬
‫ج-نيرويي كه اگر به كار گرفته شود بتواند احتمال انجام رفتار خاصي را بال ببرد‬
‫و اگر به كار گرفته نشود رفتار به شكل ديگري انجام مي شود‬
‫د-توانايي بالقوه يك فرد و يا يك گروه براي نفوذ در فرد يا گروه ديگر‬
قدرت و سیاست
‫:)مباني قدرت )فرنچ و راون‬
‫مباني پنج گانه قدرت سازماني:‬
‫1( قدرت قانوني‬
‫2( قدرت پاداش‬
‫3( قدرت اجباري‬
‫4( قدرت تخصص‬
‫5( قدرت مرجعيت‬

‫1( قدرت قانوني:‬

‫اها اط ااه و اتكاء مقام ساازماني اها اصاا اعطاء اي ا شود. بنابرا انا منشاا اين قدرت‬
‫اا ا‬
‫ي‬
‫م‬
‫ب شخ‬
‫اا ا‬
‫ب واس ا‬
‫سازمان ا ست . سازمان اشخاص خا صي را انتخاب و به آن ها اجازه مي د هد به طور قانوني‬
‫فعاليتهاي ديگران را هدا يت كنند. حدود ا انا حق قانو ني هم بو سيله ماه يت رسمي مقام‬
‫ي‬
‫سازماني و هم بوسيله هنجار ها و سنت هاي غير رسمي مشخص مي شود‬
‫:قدرت پاداش)2‬
‫اين قدرت بر حسب درجه كنترل يك شخص بر پاداشهايي كه براي ديگران با ارزش مي باشند سنجيده مي شود.‬
‫قدرت پاداش علوه بر پاداشهاي مادي شا مل دي گر پاداش ها هم ميشود : همانطور كه مي دان يم تن ها براي گرفتن حقوق‬
‫افراد كار نمي كنند بلكه دليل بيشماري براي كاركردن است از جمله شهرت،موقعيت اجتماعي و....‬
‫مدير سازماني تا آنجايي از قدرت پاداش برخوردار بود كه بتواند براي ارضاي اين نيازها اقدام مناسب را به عمل آورد.‬

‫3( قدرت اجباري:‬
‫اجبار زما ني پد يد مي آ يد كه شخ صي از توانا يي ت نبيه و يا وارد كردن لط مه ج سمي و يا‬
‫رواني به شخص ديگر برخوردار باشد.‬
‫قدرت اجبار ش كل هاي خا صي دارد،م ثل انتقال افراد و يا تهد يد آن ها به ب خش يا محلي‬
‫ناخوشاي ند از سازمان كه براي ا ستراحت ك ساني ا ست كه آينده اي در سازمان براي خود‬
‫قائل نيستند.‬
‫بدي هي ا ست هر قدر مجازا تي كه ش خص مي توا ند در مورد ديگران اعمال ك ند شد يد تر‬
‫باشد ، قدرت اجبار او بيشتر خواهد بود.‬
‫4( قدرت تخصص‬

‫:‬

‫نظارت بر كار متخ صصان و به عبارت دق يق تر اعمال كنترل بر اطلعات مي توا ند منبع ايجاد قدرت‬
‫باشد.‬
‫قدرت تخ صص مي توا ند در جايگاه هاي مخت لف سازماني ظا هر شود . به بيان دي گر مي تواند بر مقام‬
‫ها و شغل ها اولويت پيدا كند.‬
‫از طرف دي گر مم كن است راب طه ي قدرت تخ صص با اختيار رسمي به مراتب كمتر باشد . مديران سطح‬
‫بالي سازمان در مورد يك موضوع م هم و حيا تي سازمان ت صميم مي گير ند و لي كاركنان سطح پايين تر‬
‫سازمان مم كن ا ست داراي تخ صصي باش ند كه مديران سطح بال براي ت صميم گيري به آن نياز داشته‬
‫باشند . در اين موقع است كه كاركنان مي توانند براي گرفتن اطلعات مديران را به خود وابسته كنند.‬
‫5(قدرت مرجعيت:‬
‫قدرت مرجع يت به طور عمده از يصيي يي يي مي شود . اگر شخصي مورد احترام‬
‫ناش ي‬
‫شخ‬
‫ديگري باشد آنگاه آن شخص مي تواند به او اعمال قدرت كند .‬
‫قدرت مرجع يت به نو عي با قدرت كاريز ما شبا هت دارد و نا شي از صفات ذاتي فرد و‬
‫موهبت الهي است مانند: الهام،اعجاز،نبوغ و ساير خصوصياتي كه از ديگران برتر است.‬
‫قدرت مرجع يتي بيش يري ياي اعتماد ، تشا يهي،پذيرش،مح يتي،م يلي يهي تقل يدي و تعلق هاي‬
‫ي‬
‫ي ب‬
‫ب‬
‫ب‬
‫ت ب‬
‫ي‬
‫روحي همراه مي باشد.‬
‫نوع پیامد‬

‫منبع نفوذ رهبر‬
‫تعهد‬

‫پذیرش‬

‫مقاومت‬

‫قدرت مرجعیت‬

‫محتمل‬

‫ممکن‬

‫ممکن‬

‫قدرت تخصص‬

‫محتمل‬

‫ممکن‬

‫ممکن‬

‫قدرت قانون‬

‫ممکن‬

‫محتمل‬

‫ممکن‬

‫قدرت پاداش‬

‫ممکن‬

‫محتمل‬

‫ممکن‬

‫قدرت زور‬

‫بسیار غیرمحتمل‬

‫ممکن‬

‫محتمل‬
‫قدرت مقاوم در برابر قدرت‬
‫:شخصي‬
‫قدرت مقاوم صرفنظر از اين كه چه شخ صي ت صدي ش غل را به عهده داش ته با شد ،به مقام‬
‫سازماني تعلق دارد .‬
‫ب نا بر ا ين ،قدرت قانو ني،پاداش و بع ضي از جن به هاي قدرت اجبار و قدرت مرجع يت مي‬
‫توانند به قدرت مقام كمك كنند و بر همين اساس قدرت مقام شبيه اختيار است‬
‫ضمنا قدرت مقام مدير داراي محدوديتهايي است و مدير نمي تواند انجام فعاليتهايي را كه‬
‫از حيطه اقتدارو قانوني او خارج است صادر كرده يا آنها را كنترل كند.‬
‫:قدرت شخصي‬
‫صرفنظر از مقام سازماني شخص ، قدرت شخصي به خود شخص تعلق دارد. بنابر اين مبناي اوليه قدرت‬
‫شخصي،قدرت مرجعيت و شكل هايي از قدرت تخصص ،اجبار و پاداش است كه از راه ترغيب و يا راه‬
‫اثرگذاري بر شباهت هاي زير دستان با شخص حاصل مي شود.‬
‫وجود قدرت شخصي باعث مي شود كاركنان وفاداري و از خود گذشتگي بيشتري از خود نشان دهند.‬

‫:كاربردهاي قدرت‬
‫:الف( تعهد‬
‫هنگامي كه فرد،رهبر را مي پذيرد و خود را با يكي مي داند به احتمال زياد با كوشش هاي‬
‫رهبر براي اعمال قدرت تلش مي كند. چنين فردي در برابر خواست هايي كه به نظر او‬
‫براي رهبر مهم هستند انگيزش باليي دارد.‬
‫ب( اجابت:‬
‫يعني اينكه زير دست خواسته هاي رهبر را تا جايي انجام مي دهد كه‬
‫نياز به تلش و صرف نيروي خارج از وقت مقرر نداشته باشد.‬

‫ج( مقامت:‬
‫يعني اينكه زير دست با خواسته هاي رهبر در ستيز است و حتي‬
‫ممكن است آن كار و پروژه را ناديده بگيرد تا كار مطابق‬
‫خواست رهبر پيش نرود.‬
‫قدرت مرجعیت‬

‫رفتار منصفانه با زیردستان‬
‫از خواسته های آنها دفاع کنید‬
‫نسبت به نیازهای آنها حساس باشید‬
‫زیر دستانی مانند خود انتخاب کنید‬
‫در شکل دهی نقش دخالت کنید‬

‫قدرت تخصص‬

‫تخصص خود را ارتقاء دهید‬
‫اعتبار خور را حفظ کنید‬
‫با اطمینان و قاطعیت اقدام کنید‬
‫دایما مطلع باشید‬
‫ ٌ‬
‫مسایل مورد توجه کارکنان را تشخیص دهید‬
‫از خدشه دار کردن منزلت افراد پرهیز کنید‬
‫صمیمی و مودبانه رفتار کنید‬

‫قدرت قانون‬

‫اعتماد داشته باشید‬
‫واضح صحبت کنید و تا رسیدگی را تا روشن شدن موضوع ادامه دهید‬
‫اطمینان پیدا کنید که خواسته شما بجاست‬
‫دلیل خواسته خود را توضیح دهید‬
‫میل به پذیرش را تقویت کنید‬
‫مجاری مناسب را انتخاب کنید‬
‫بطور منظم از قدرت استفاده کنید‬
‫میل به پذیرش را تقویت کنید‬
‫نسبت به علقه کارکنان حساس باشید‬
‫میل به پذیرش در افراد را بررسی کنید‬

‫قدرت پاداش‬

‫خواسته های ممکن و منطقی داشته باشید‬
‫فقط خواسته های منطقی داشته باشید‬
‫پاداش های مورد درخواست زیردستان را به آنها بدهید‬
‫فقط پاداش های معتبر را بدهید‬
‫زیردستان را با مقررات و جریمه ها آشنا کنید‬

‫قدرت زور‬

‫قبل از تنبیه به انها اخطار بدهید‬
‫تنبیه را بطور یکسان اجرا کنید‬
‫قبل از اقدام شرایط را بسنجید‬
‫همواره قابل اعتناد بودن را مد نظر قرار دهید‬
‫تنبیه را متناسب با تخلف اعمال کنید‬
‫اتبیه را دور از دیگران اعمال کنید‬
‫:) تعریف سیاست سازمانی) از دیدگاه جفری ففر‬
‫مجموع فعالیتهای که به وسیله اشخاص برای به دست آوردن ، افزایش و به کارگیری قدرت‬
‫و دیگر منابع انجام می شود تا از آن طریق بتوانند در موقعیتهای عدم اطمینان و نا‬
‫. هماهنگی به هدفهای دلخواه خود برسند‬

‫: رفتار سیاسی‬
‫ابزاری است که اشخاص با استفاده از آن سعی در به دست آوردن و استفاده از قدرت‬
‫دارند) یعنی یافتن راهی انحصاری(‬
‫: گستردگی روابط سیاسی‬
‫طبق نظر سنجی های صورت گرفته مدیران عنوان نمودند:‬
‫الف( رفتار سیاسی بر تصمیمهای سازمانی مدیران در زمینه حقوق و دستمزد اثر گذاشته اند‬
‫ب( رفتار سیاسی بر تصمیمهای سازمانی مدیران در خصوص استخدام نیرو تحت تاثیر بوده است‬
‫ج( رفتار سیاسی در سطوح بالی سازمان نسبت به سطوح پایین تر متداول تر است یعنی:1/3 پاسخ‬
‫دهندگان رفتار سیاسی را نا خوشایند،بد، نا سالم و غیر عقلیی دانستند‬
‫بیشتر پاسخ دهندگان رفتار سیاسی را لزمه موفقیت مدیران دانستند‬
‫البته بعضی صاحبنظران ) کاوانف و همکارانش( این امر را منوط به دو شرط ذیل می دانند:‬
‫الف( اگر به حقوق همه طرفهایی که سود می برند،احترام بگذارد‬
‫ب( قضاوت بر مبنای عقل سلیم به منظور رعایت انصاف و برابری‬
‫: مدیریت رفتار سازمانی‬
‫شرط لزم برای کسب موفقیت و اداره سیاست سازمانی سه مورد ذیل می باشد‬
‫1( دلیل رفتار سیاسی‬
‫2( فنون متداول برای اعمال رفتار سیاسی‬
‫3( راه حل های اصولی برای محدود کردن اثرهای رفتار سیاسی‬

‫دلیل رفتار سیاسی: ) از دیدگاه رابرت مایلز(‬
‫1( هدفهای مبهم‬
‫2( کمبود منابع‬
‫3( تکنولوژی و محیط‬
‫4( تصمیمهای برنامه ریزی نشده‬
‫5( تغییر سازمانی‬
قدرت و سیاست
‫مدل رفتار اخلق سیاسی‬
‫آیا راه کار سیاسی منافع داخلیوو خارجی‬
‫آیا راه کار سیاسی منافع داخلی خارجی‬
‫.سازمان را بحد کافی تامین می کند‬
‫.سازمان را بحد کافی تامین می کند‬

‫نه‬
‫نه‬
‫بله‬
‫بله‬

‫بله‬
‫بله‬
‫آیا در راه کار سیاسی منافع همه طرفهای‬
‫آیا در راه کار سیاسی منافع همه طرفهای‬
‫.ذینفع رعایت شده است‬
‫.ذینفع رعایت شده است‬

‫بله‬
‫بله‬

‫آیا راه کار رفتار سیاسیبابا قوانین قضائی‬
‫آیا راه کار رفتار سیاسی قوانین قضائی‬
‫.مطابقت دارد‬
‫.مطابقت دارد‬

‫بله‬
‫بله‬

‫آیا موانعی وجود دارد که بهینه نشدن اهدافوو‬
‫آیا موانعی وجود دارد که بهینه نشدن اهداف‬
‫رضایت را توجیه کند‬
‫رضایت را توجیه کند‬

‫نه‬
‫نه‬
‫نه‬
‫نه‬
‫بله‬
‫بله‬

‫رد کردن راه‬
‫رد کردن راه‬
‫حل سیاسی‬
‫حل سیاسی‬
‫آیا موانعی وجود دارد که لغو حقوق دیگران را‬
‫آیا موانعی وجود دارد که لغو حقوق دیگران را‬
‫.توجیه کند‬
‫.توجیه کند‬

‫نه‬
‫نه‬
‫نه‬
‫نه‬

‫رد کردن راه حل‬
‫رد کردن راه حل‬
‫سیاسی‬
‫سیاسی‬

‫بله‬
‫بله‬

‫آیا موانعی وجود دارد که نقض قوانین قضائی را‬
‫آیا موانعی وجود دارد که نقض قوانین قضائی را‬
‫.توجیه کند‬
‫.توجیه کند‬

‫نه‬
‫نه‬
‫راه کار رفتار‬
‫راه کار رفتار‬
‫سیاسی را‬
‫سیاسی را‬
‫.بپذیرید‬
‫.بپذیرید‬

‫راه کار رفتار‬
‫راه کار رفتار‬
‫سیاسی را رد‬
‫سیاسی را رد‬
‫.کنید‬
‫.کنید‬
‫:فنون رفتار سیاسی‬
‫در رفتار سیاسی فنون متعددی به کار گرفته می شود که عبارتند‬
‫از:‬
‫الف( کنترل اطلعات‬
‫ب( استفاده از متخصصان خارج از سازمان مانند مشاوران یا‬
‫مستشاران‬
‫ج( کنترل دستور جلسه‬
‫د( بازی سیاسی یکی از فنون پیچیده است که می تواند شکلهای‬
‫مختلفی به خود بگیرد‬
‫ه( تغییرتصورهای دیگران که نوع ظریف بازی سیاسی است‬
قدرت و سیاست
‫محدود کردن اثرهای رفتار‬
‫:سیاسی‬
‫‪ ‬ارتباطات آشکارا از فنون بسیار موثر در محدود‬
‫کردن رفتار سیاسی است‬
‫‪‬‬

‫اطمینان اقدام در جهت کاهش عدم‬

‫‪‬‬

‫را اگر مدیرها علتها و رفتار سی‬

‫( بشناسند) آگاهی‬
‫رفتار‬
‫رفتار‬
‫سیاسی‬
‫سیاسی‬

‫فنون محدود کننده‬
‫فنون محدود کننده‬
‫ارتباطات آشکار‬
‫ارتباطات آشکار‬
‫کاهش عدم‬
‫کاهش عدم‬
‫اطمینان،آگاهی‬
‫اطمینان،آگاهی‬

‫اثرات‬
‫اثرات‬
‫رفتار‬
‫رفتار‬
‫سیاسی‬
‫سیاسی‬
قدرت و سیاست

More Related Content

قدرت و سیاست

  • 2. ‫فصل 41:‬ ‫قدرت و سیاست‬ ‫استاد:جناب آقای دکتر کریم حمدی‬ ‫ارائه : ابوالفضل حاجی امینی ؛ حامد جباریان‬
  • 3. ‫:تعريف قدرت‬ ‫الف_ظرفيت تحقق )اثرگذاري( بر هدفهاي سازمان‬ ‫ب-توانايي تاثير گذاردن بر جريان امكانات و منابع به سمت يك سلسله اهراف‬ ‫مورد نظر بر خلف اهداف ديگر مي باشد.‬ ‫ج-نيرويي كه اگر به كار گرفته شود بتواند احتمال انجام رفتار خاصي را بال ببرد‬ ‫و اگر به كار گرفته نشود رفتار به شكل ديگري انجام مي شود‬ ‫د-توانايي بالقوه يك فرد و يا يك گروه براي نفوذ در فرد يا گروه ديگر‬
  • 5. ‫:)مباني قدرت )فرنچ و راون‬ ‫مباني پنج گانه قدرت سازماني:‬ ‫1( قدرت قانوني‬ ‫2( قدرت پاداش‬ ‫3( قدرت اجباري‬ ‫4( قدرت تخصص‬ ‫5( قدرت مرجعيت‬ ‫1( قدرت قانوني:‬ ‫اها اط ااه و اتكاء مقام ساازماني اها اصاا اعطاء اي ا شود. بنابرا انا منشاا اين قدرت‬ ‫اا ا‬ ‫ي‬ ‫م‬ ‫ب شخ‬ ‫اا ا‬ ‫ب واس ا‬ ‫سازمان ا ست . سازمان اشخاص خا صي را انتخاب و به آن ها اجازه مي د هد به طور قانوني‬ ‫فعاليتهاي ديگران را هدا يت كنند. حدود ا انا حق قانو ني هم بو سيله ماه يت رسمي مقام‬ ‫ي‬ ‫سازماني و هم بوسيله هنجار ها و سنت هاي غير رسمي مشخص مي شود‬
  • 6. ‫:قدرت پاداش)2‬ ‫اين قدرت بر حسب درجه كنترل يك شخص بر پاداشهايي كه براي ديگران با ارزش مي باشند سنجيده مي شود.‬ ‫قدرت پاداش علوه بر پاداشهاي مادي شا مل دي گر پاداش ها هم ميشود : همانطور كه مي دان يم تن ها براي گرفتن حقوق‬ ‫افراد كار نمي كنند بلكه دليل بيشماري براي كاركردن است از جمله شهرت،موقعيت اجتماعي و....‬ ‫مدير سازماني تا آنجايي از قدرت پاداش برخوردار بود كه بتواند براي ارضاي اين نيازها اقدام مناسب را به عمل آورد.‬ ‫3( قدرت اجباري:‬ ‫اجبار زما ني پد يد مي آ يد كه شخ صي از توانا يي ت نبيه و يا وارد كردن لط مه ج سمي و يا‬ ‫رواني به شخص ديگر برخوردار باشد.‬ ‫قدرت اجبار ش كل هاي خا صي دارد،م ثل انتقال افراد و يا تهد يد آن ها به ب خش يا محلي‬ ‫ناخوشاي ند از سازمان كه براي ا ستراحت ك ساني ا ست كه آينده اي در سازمان براي خود‬ ‫قائل نيستند.‬ ‫بدي هي ا ست هر قدر مجازا تي كه ش خص مي توا ند در مورد ديگران اعمال ك ند شد يد تر‬ ‫باشد ، قدرت اجبار او بيشتر خواهد بود.‬
  • 7. ‫4( قدرت تخصص‬ ‫:‬ ‫نظارت بر كار متخ صصان و به عبارت دق يق تر اعمال كنترل بر اطلعات مي توا ند منبع ايجاد قدرت‬ ‫باشد.‬ ‫قدرت تخ صص مي توا ند در جايگاه هاي مخت لف سازماني ظا هر شود . به بيان دي گر مي تواند بر مقام‬ ‫ها و شغل ها اولويت پيدا كند.‬ ‫از طرف دي گر مم كن است راب طه ي قدرت تخ صص با اختيار رسمي به مراتب كمتر باشد . مديران سطح‬ ‫بالي سازمان در مورد يك موضوع م هم و حيا تي سازمان ت صميم مي گير ند و لي كاركنان سطح پايين تر‬ ‫سازمان مم كن ا ست داراي تخ صصي باش ند كه مديران سطح بال براي ت صميم گيري به آن نياز داشته‬ ‫باشند . در اين موقع است كه كاركنان مي توانند براي گرفتن اطلعات مديران را به خود وابسته كنند.‬
  • 8. ‫5(قدرت مرجعيت:‬ ‫قدرت مرجع يت به طور عمده از يصيي يي يي مي شود . اگر شخصي مورد احترام‬ ‫ناش ي‬ ‫شخ‬ ‫ديگري باشد آنگاه آن شخص مي تواند به او اعمال قدرت كند .‬ ‫قدرت مرجع يت به نو عي با قدرت كاريز ما شبا هت دارد و نا شي از صفات ذاتي فرد و‬ ‫موهبت الهي است مانند: الهام،اعجاز،نبوغ و ساير خصوصياتي كه از ديگران برتر است.‬ ‫قدرت مرجع يتي بيش يري ياي اعتماد ، تشا يهي،پذيرش،مح يتي،م يلي يهي تقل يدي و تعلق هاي‬ ‫ي‬ ‫ي ب‬ ‫ب‬ ‫ب‬ ‫ت ب‬ ‫ي‬ ‫روحي همراه مي باشد.‬
  • 9. ‫نوع پیامد‬ ‫منبع نفوذ رهبر‬ ‫تعهد‬ ‫پذیرش‬ ‫مقاومت‬ ‫قدرت مرجعیت‬ ‫محتمل‬ ‫ممکن‬ ‫ممکن‬ ‫قدرت تخصص‬ ‫محتمل‬ ‫ممکن‬ ‫ممکن‬ ‫قدرت قانون‬ ‫ممکن‬ ‫محتمل‬ ‫ممکن‬ ‫قدرت پاداش‬ ‫ممکن‬ ‫محتمل‬ ‫ممکن‬ ‫قدرت زور‬ ‫بسیار غیرمحتمل‬ ‫ممکن‬ ‫محتمل‬
  • 10. ‫قدرت مقاوم در برابر قدرت‬ ‫:شخصي‬ ‫قدرت مقاوم صرفنظر از اين كه چه شخ صي ت صدي ش غل را به عهده داش ته با شد ،به مقام‬ ‫سازماني تعلق دارد .‬ ‫ب نا بر ا ين ،قدرت قانو ني،پاداش و بع ضي از جن به هاي قدرت اجبار و قدرت مرجع يت مي‬ ‫توانند به قدرت مقام كمك كنند و بر همين اساس قدرت مقام شبيه اختيار است‬ ‫ضمنا قدرت مقام مدير داراي محدوديتهايي است و مدير نمي تواند انجام فعاليتهايي را كه‬ ‫از حيطه اقتدارو قانوني او خارج است صادر كرده يا آنها را كنترل كند.‬
  • 11. ‫:قدرت شخصي‬ ‫صرفنظر از مقام سازماني شخص ، قدرت شخصي به خود شخص تعلق دارد. بنابر اين مبناي اوليه قدرت‬ ‫شخصي،قدرت مرجعيت و شكل هايي از قدرت تخصص ،اجبار و پاداش است كه از راه ترغيب و يا راه‬ ‫اثرگذاري بر شباهت هاي زير دستان با شخص حاصل مي شود.‬ ‫وجود قدرت شخصي باعث مي شود كاركنان وفاداري و از خود گذشتگي بيشتري از خود نشان دهند.‬ ‫:كاربردهاي قدرت‬ ‫:الف( تعهد‬ ‫هنگامي كه فرد،رهبر را مي پذيرد و خود را با يكي مي داند به احتمال زياد با كوشش هاي‬ ‫رهبر براي اعمال قدرت تلش مي كند. چنين فردي در برابر خواست هايي كه به نظر او‬ ‫براي رهبر مهم هستند انگيزش باليي دارد.‬
  • 12. ‫ب( اجابت:‬ ‫يعني اينكه زير دست خواسته هاي رهبر را تا جايي انجام مي دهد كه‬ ‫نياز به تلش و صرف نيروي خارج از وقت مقرر نداشته باشد.‬ ‫ج( مقامت:‬ ‫يعني اينكه زير دست با خواسته هاي رهبر در ستيز است و حتي‬ ‫ممكن است آن كار و پروژه را ناديده بگيرد تا كار مطابق‬ ‫خواست رهبر پيش نرود.‬
  • 13. ‫قدرت مرجعیت‬ ‫رفتار منصفانه با زیردستان‬ ‫از خواسته های آنها دفاع کنید‬ ‫نسبت به نیازهای آنها حساس باشید‬ ‫زیر دستانی مانند خود انتخاب کنید‬ ‫در شکل دهی نقش دخالت کنید‬ ‫قدرت تخصص‬ ‫تخصص خود را ارتقاء دهید‬ ‫اعتبار خور را حفظ کنید‬ ‫با اطمینان و قاطعیت اقدام کنید‬ ‫دایما مطلع باشید‬ ‫ ٌ‬ ‫مسایل مورد توجه کارکنان را تشخیص دهید‬ ‫از خدشه دار کردن منزلت افراد پرهیز کنید‬ ‫صمیمی و مودبانه رفتار کنید‬ ‫قدرت قانون‬ ‫اعتماد داشته باشید‬ ‫واضح صحبت کنید و تا رسیدگی را تا روشن شدن موضوع ادامه دهید‬ ‫اطمینان پیدا کنید که خواسته شما بجاست‬ ‫دلیل خواسته خود را توضیح دهید‬ ‫میل به پذیرش را تقویت کنید‬ ‫مجاری مناسب را انتخاب کنید‬ ‫بطور منظم از قدرت استفاده کنید‬ ‫میل به پذیرش را تقویت کنید‬ ‫نسبت به علقه کارکنان حساس باشید‬ ‫میل به پذیرش در افراد را بررسی کنید‬ ‫قدرت پاداش‬ ‫خواسته های ممکن و منطقی داشته باشید‬ ‫فقط خواسته های منطقی داشته باشید‬ ‫پاداش های مورد درخواست زیردستان را به آنها بدهید‬ ‫فقط پاداش های معتبر را بدهید‬ ‫زیردستان را با مقررات و جریمه ها آشنا کنید‬ ‫قدرت زور‬ ‫قبل از تنبیه به انها اخطار بدهید‬ ‫تنبیه را بطور یکسان اجرا کنید‬ ‫قبل از اقدام شرایط را بسنجید‬ ‫همواره قابل اعتناد بودن را مد نظر قرار دهید‬ ‫تنبیه را متناسب با تخلف اعمال کنید‬ ‫اتبیه را دور از دیگران اعمال کنید‬
  • 14. ‫:) تعریف سیاست سازمانی) از دیدگاه جفری ففر‬ ‫مجموع فعالیتهای که به وسیله اشخاص برای به دست آوردن ، افزایش و به کارگیری قدرت‬ ‫و دیگر منابع انجام می شود تا از آن طریق بتوانند در موقعیتهای عدم اطمینان و نا‬ ‫. هماهنگی به هدفهای دلخواه خود برسند‬ ‫: رفتار سیاسی‬ ‫ابزاری است که اشخاص با استفاده از آن سعی در به دست آوردن و استفاده از قدرت‬ ‫دارند) یعنی یافتن راهی انحصاری(‬
  • 15. ‫: گستردگی روابط سیاسی‬ ‫طبق نظر سنجی های صورت گرفته مدیران عنوان نمودند:‬ ‫الف( رفتار سیاسی بر تصمیمهای سازمانی مدیران در زمینه حقوق و دستمزد اثر گذاشته اند‬ ‫ب( رفتار سیاسی بر تصمیمهای سازمانی مدیران در خصوص استخدام نیرو تحت تاثیر بوده است‬ ‫ج( رفتار سیاسی در سطوح بالی سازمان نسبت به سطوح پایین تر متداول تر است یعنی:1/3 پاسخ‬ ‫دهندگان رفتار سیاسی را نا خوشایند،بد، نا سالم و غیر عقلیی دانستند‬ ‫بیشتر پاسخ دهندگان رفتار سیاسی را لزمه موفقیت مدیران دانستند‬ ‫البته بعضی صاحبنظران ) کاوانف و همکارانش( این امر را منوط به دو شرط ذیل می دانند:‬ ‫الف( اگر به حقوق همه طرفهایی که سود می برند،احترام بگذارد‬ ‫ب( قضاوت بر مبنای عقل سلیم به منظور رعایت انصاف و برابری‬
  • 16. ‫: مدیریت رفتار سازمانی‬ ‫شرط لزم برای کسب موفقیت و اداره سیاست سازمانی سه مورد ذیل می باشد‬ ‫1( دلیل رفتار سیاسی‬ ‫2( فنون متداول برای اعمال رفتار سیاسی‬ ‫3( راه حل های اصولی برای محدود کردن اثرهای رفتار سیاسی‬ ‫دلیل رفتار سیاسی: ) از دیدگاه رابرت مایلز(‬ ‫1( هدفهای مبهم‬ ‫2( کمبود منابع‬ ‫3( تکنولوژی و محیط‬ ‫4( تصمیمهای برنامه ریزی نشده‬ ‫5( تغییر سازمانی‬
  • 18. ‫مدل رفتار اخلق سیاسی‬ ‫آیا راه کار سیاسی منافع داخلیوو خارجی‬ ‫آیا راه کار سیاسی منافع داخلی خارجی‬ ‫.سازمان را بحد کافی تامین می کند‬ ‫.سازمان را بحد کافی تامین می کند‬ ‫نه‬ ‫نه‬ ‫بله‬ ‫بله‬ ‫بله‬ ‫بله‬ ‫آیا در راه کار سیاسی منافع همه طرفهای‬ ‫آیا در راه کار سیاسی منافع همه طرفهای‬ ‫.ذینفع رعایت شده است‬ ‫.ذینفع رعایت شده است‬ ‫بله‬ ‫بله‬ ‫آیا راه کار رفتار سیاسیبابا قوانین قضائی‬ ‫آیا راه کار رفتار سیاسی قوانین قضائی‬ ‫.مطابقت دارد‬ ‫.مطابقت دارد‬ ‫بله‬ ‫بله‬ ‫آیا موانعی وجود دارد که بهینه نشدن اهدافوو‬ ‫آیا موانعی وجود دارد که بهینه نشدن اهداف‬ ‫رضایت را توجیه کند‬ ‫رضایت را توجیه کند‬ ‫نه‬ ‫نه‬ ‫نه‬ ‫نه‬ ‫بله‬ ‫بله‬ ‫رد کردن راه‬ ‫رد کردن راه‬ ‫حل سیاسی‬ ‫حل سیاسی‬ ‫آیا موانعی وجود دارد که لغو حقوق دیگران را‬ ‫آیا موانعی وجود دارد که لغو حقوق دیگران را‬ ‫.توجیه کند‬ ‫.توجیه کند‬ ‫نه‬ ‫نه‬ ‫نه‬ ‫نه‬ ‫رد کردن راه حل‬ ‫رد کردن راه حل‬ ‫سیاسی‬ ‫سیاسی‬ ‫بله‬ ‫بله‬ ‫آیا موانعی وجود دارد که نقض قوانین قضائی را‬ ‫آیا موانعی وجود دارد که نقض قوانین قضائی را‬ ‫.توجیه کند‬ ‫.توجیه کند‬ ‫نه‬ ‫نه‬ ‫راه کار رفتار‬ ‫راه کار رفتار‬ ‫سیاسی را‬ ‫سیاسی را‬ ‫.بپذیرید‬ ‫.بپذیرید‬ ‫راه کار رفتار‬ ‫راه کار رفتار‬ ‫سیاسی را رد‬ ‫سیاسی را رد‬ ‫.کنید‬ ‫.کنید‬
  • 19. ‫:فنون رفتار سیاسی‬ ‫در رفتار سیاسی فنون متعددی به کار گرفته می شود که عبارتند‬ ‫از:‬ ‫الف( کنترل اطلعات‬ ‫ب( استفاده از متخصصان خارج از سازمان مانند مشاوران یا‬ ‫مستشاران‬ ‫ج( کنترل دستور جلسه‬ ‫د( بازی سیاسی یکی از فنون پیچیده است که می تواند شکلهای‬ ‫مختلفی به خود بگیرد‬ ‫ه( تغییرتصورهای دیگران که نوع ظریف بازی سیاسی است‬
  • 21. ‫محدود کردن اثرهای رفتار‬ ‫:سیاسی‬ ‫‪ ‬ارتباطات آشکارا از فنون بسیار موثر در محدود‬ ‫کردن رفتار سیاسی است‬ ‫‪‬‬ ‫اطمینان اقدام در جهت کاهش عدم‬ ‫‪‬‬ ‫را اگر مدیرها علتها و رفتار سی‬ ‫( بشناسند) آگاهی‬ ‫رفتار‬ ‫رفتار‬ ‫سیاسی‬ ‫سیاسی‬ ‫فنون محدود کننده‬ ‫فنون محدود کننده‬ ‫ارتباطات آشکار‬ ‫ارتباطات آشکار‬ ‫کاهش عدم‬ ‫کاهش عدم‬ ‫اطمینان،آگاهی‬ ‫اطمینان،آگاهی‬ ‫اثرات‬ ‫اثرات‬ ‫رفتار‬ ‫رفتار‬ ‫سیاسی‬ ‫سیاسی‬